نوشته شده توسط : کاظم رستمی

با تشکر از همه دوستانی که به وب من سر می زنند



:: بازدید از این مطلب : 336
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 28 فروردين 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاظم رستمی

می خواهم کز کنم

درون آلبومی با عکسهای خاطرات

بغض خواهم کرد به مادربزرگی که

چند خیابان آنطرف تر نفس می کشد

و مرا می خواند به فاتحه خوانی

رسم این نبود

رسم این نبود

سبزه ها هر روز زرد می شوند

و سیزده عدد نحسی نیست

که که نحسش کردیم

گناه بچه ای که پدرش در زندان نفس می کشد چیست

وتقدیر درختهای گیلاس بدون باغبان

آیا هنوز در تصورات شما جایی دارند سالمندان

و ساختمانهایی که تنهایی را در خود جا می دهند



:: بازدید از این مطلب : 1068
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 فروردين 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاظم رستمی


:: بازدید از این مطلب : 642
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاظم رستمی

mezakimatsor@yahoo.com

mezak.blogfa.com

kazemrostami99@gmail.com



:: بازدید از این مطلب : 1010
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 11 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاظم رستمی

بیهوده می روی

 



:: بازدید از این مطلب : 826
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 11 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاظم رستمی

کمی بایست

ترانه هایم را گوش کن

جاده ها همچنان هستند

من هستم

تو هستی

اما ساعتی دیگر نیستیم

جاده ها هستند

این کاغذهای سفید

این صندلی های موازی

این نگاههای ممتد

مرا از تو دور می کنند

تو را از من

حرفی بگو

بغض تنهایی ات را بشکن

من هنوز منتظرم

.....



:: بازدید از این مطلب : 805
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 11 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاظم رستمی

می گویی عشق

و می روی آنجا که

می تراوند مرگ را

شاخه های آلوده

و می گویند عاشقند

کفن به دست

دنبال گور می گردند

می گویی عشق

و کودکی از گرسنگی

شیون می کند

تو پنجره ها را می بندی

مبادا

صدا به صدا برسد

کوچه ها متروک می شوند

ردپاها ی موازی به هم نمی رسند

 



:: بازدید از این مطلب : 492
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 دی 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاظم رستمی


:: بازدید از این مطلب : 934
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 18 آذر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاظم رستمی

می شود خدا را حس کرد

دور نیست

همیشه تنهاست

ما در خودمان

تنیده می شویم

فرصت برای پرواز می میرد

 



:: بازدید از این مطلب : 638
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : جمعه 5 آبان 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاظم رستمی

آخرین یادگار پاییز

در پله ها بود

مادر بزرگ بود

هنوز نفسی داشت

پاهای خسته از این دنیا

واز پله ها

پنجره ها مرا از او می گرفت

دستش که رها شد فهمیدم

دندانهایش برای من ماند

هر روز آنها را مسواک می زنم

با آنها حرف می زنم

مادر بزرگ همیشه با من است

 



:: بازدید از این مطلب : 746
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 22 مهر 1391 | نظرات ()